
دانش فقه در
گستره فرهنگ و علوم اسلامی، جایگاهی رفیع و منزلتی فخیم داشته و دارد و
هماره در نوک پیکان هماوردیهای عالمانه و مغرضانه قرار داشته است. در میان
فرقه های اسلامی سرگذشت شیعیان و اندیشمندان آنان بس غریب می نماید. در
تاریخ شیعه شمایی از قیامهای حق طلبانه، اسارت، تبعید،شکنجه و شهادت. که
توسط آزادمردان دین خواه و ظلم ستیز شیعی رقم خورده است و نمایی از
نامبردارانی دانش پژوه، اصالت خواه و سنت گرا که با سوز و گداز وعشق و
ایثار به پی سازی و بنیان گذاری دستگاه نظام دار کلام و فقه شیعه همت
گمارند به چشم می خورد. در این جریان بالنده، تکاپو و کندوکاو فقیهان
نامدارشیعی، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. پس از غیبت امام
زمان(عج) دانشوران نامور مذهب جعفری به تبیین دیدگاههای راهبردی فقه
پرداخته و با تعریف اصول، ملاکها معیارها و قواعد این دانش سترگ، شتابی
درخور به آن دادند.
گرچه گاه این
پویه ها دچار آفتهایی می شد و روند رو به تکامل آن را آسیب پذیر می ساخت
اما دیری نمی پایید که دانشوری نظام ساز و صاحب سبک بر سکون تحمیلی برمی
آشفت و طرحی نو درمی انداخت و پویشی تازه به فقه می داد و آن را به عرصه
های نوین رهنمون می شد.
این جریان نوگرایی و مکتب سازی فقهی وامدار نامبردارانی چند، چونان شیخ
طوسی، ابن ادریس حلی، صاحب جواهر، شیخ انصای، شهید صدر و امام خمینی(ره) می
باشد.